تنها در این ویرانهها با عشق تو سر میکنم
ویرانهها را معبد عشق کبوتر میکنم
لیلای بیتکرار من! تکرار مجنون را ببین!
دیوانگی را در جهان شرحی مکرر میکنم
تقصیر کوه بیستون؛ از حسرت فرهاد چیست؟!
من بوسهی عشق تو را از تیشه باور میکنم
با نام تو تقدیر من سی پارهای از نو نوشت
این آیههای تازه را با نامت از بر میکنم
رؤیای مرداب دلم جز زورق مهتاب نیست
کابوس موج تیره را با شب برابر میکنم
من کام شستم دیگر از پیمانههای آب تلخ
هر چند با تلخاب غم هر شب لبی تر میکنم.
دیبای آغوشت اگرپیراهن خوابم شود
یاقوت قلبم را به گیسوی تو زیور میکنم
همبال هر پروانه می پوشم حریر شعله را
جان شکوفا را بسان لاله پرپر میکنم
امسال هم بیماه و بیمهتاب؛ در ظلمت گذشت
نذری ، نیازی، خواهشی تا سال دیگر میکنم
درباره این سایت